این روزها که گذشت
سلام مه جبینم.چند روزیه که حس نوشتن نداشتم..اما چندتا عکس بودکه گفتم برات بذارم. اول ازهمه که 23 ماه ذیقعده روز زیارت مخصوص امام رضا علیه السلام بود وشماهم توی تلویزیون حرم رو میدیدی و دائم بهانه میگرفتی که ببرینم حرم.ماهم شب زیارتی رفتیم بم.عصر بابایی کلاس داشتن.ماروگذاشتن حرم امام زاده عباسعلی.شماکه توی راه خوابیده بودی تا چشماتو بازکردی وحرم دیدی کلی ذوق کردی وخوشحال شدی.مهربرداشتی میگفتی اذون گفتن نماز بخونم.بعدهم کلی دور ضریح چرخیدی و بوسیدیش و خلاصه حسابی کیف کردی بعدهم بردمت پارک روبروی حرم که بازی کنی.کلی تاب خوردی و توی چمن دویدی وخوش گذروندی بعدهم بابایی اومدن دنبالمون. رفتیم بازار برای گل دخترمون کفش خریدیم .بع...
نویسنده :
مامان عفیفه
15:47