عفیفه خانومیعفیفه خانومی، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره
داداش علیداداش علی، تا این لحظه: 8 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره
خواهرجون شریفهخواهرجون شریفه، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه سن داره

خاطرات عفیفه بانو

سلام.مامان یه فرشته پاک، که میخواد خاطرات دختر کوچولوش جاودانه بشه

گردش پاییزی

سلام دلبر کوچولوی مامان چندروز قبل، با داداش اومدیم پیشت.برگشتنی علی رو برده بودم پارک، برگ بازی کرده بود. وقتی فهمیدی گفتی بدون من؟ منم دیدم دوست داری، روز یکشنبه،ساعتای چهار بعدازظهر، آماده شدیم که بریم برای ژاکتت دکمه بگیریم. اتفاقا سرراه مامان کوثر رو دیدیم ، زحمت کشیدن با ماشین بردنمون خرازی. برگشتنی، ما مغازه پیاده شدیم که براتون خوراکی بگیریم و بعد بریم مسجد. پارک هم کنار مسجده دیدم هنوز تا اذان بیست دقیقه ای فرصت داریم، بردمتون پارک بشرطی که سمت تاب و سرسره نرید و فقط توی برگها باشین. قبول کردین و رفتیم. و چه رفتنی.... اینقدر بهتون خوش گذشته بود که دلتون نمیخواست بیاین بیرون. اینم چندتا عکس از تفریح پ...
29 آبان 1397

هنرنمایی خاله مهربون

سلام دخمل گلی من یه کلاه شال گردن پارسال یکی از دوستام زحمت کشیدن بران بافتن، منم امسال زحمت بافت ژاکتش رو بهشون دادم. خیلی خیلی عالی و زیبا شده خیلی هم دوسشون داری. دست خاله درد نکنه همیشه به خوشی بپوشی ان شاءالله عزیزکم ...
28 آبان 1397

پنج ستاره

سلام دخترک نازم. چند روز قبل مدیرت بهم گفتن که پنج ستاره شدی و فرشته مهربون قراره واست جایزه بیاره. منم کلی ذوق کردم که با وجود بیست روز غیبت، تونستی از بقیه جلو بیفتی و دومین پنج ستاره کلاس بشی. بخاطر علاقه زیادی که به چتر داری، قرار شد جایزه ات چتر باشه. منم دیدم امروز شنبه عید امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هست، گفتم شنبه ان شاءالله. خلاصه امروز با داداش اومدیم مهد و داداشی با ذوق و شوق، هدیه ات رو آورد بهت داد. وقتی باز کردی، از شوق چشات برق میزد فدای اون چشات بشم. خداروشکر خیلی پیش دبستانی رو دوست داری، مربیتم خیلی خیلی ازت راضین. با مربیت صحبت کردم، قرار شد مخصوص باهات قرآن کار کنن که ان شاءالله بتون...
26 آبان 1397
1