عفیفه خانومیعفیفه خانومی، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره
داداش علیداداش علی، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 1 روز سن داره
خواهرجون شریفهخواهرجون شریفه، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

خاطرات عفیفه بانو

سلام.مامان یه فرشته پاک، که میخواد خاطرات دختر کوچولوش جاودانه بشه

امان از دل مادر

1393/10/24 22:21
نویسنده : مامان عفیفه
240 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر نازمن

این روزا صدای زنگ میاد میدوی طرف زنگ میگی  بابا

صدای در خونه میاد میگی  بابا

کتابای بابایی رو برمیداری میگی بابا

هرکس بپرسه اینو کی برات خریده میگی بابا

....

.........

.............

امروز داشتم به دوست بابایی فکر میکردم که چندروز پیش فوت کردن

به خانومش......

به پسر دو سال و نیمه اش......

به اینکه وقتی توی خونه راه میره میگه بابا مادرش چیکار باید بکنه....

چطور باید بهش بگه بابا دیگه نمیاد.....

وقتی میره سراغ کتابای باباش.....

وقتی میره سراغ وسایل باباش.....

وقتی میره توی اتاق باباش......

وااااااااااااای خدایا.....

چه کنه این مادر......

امان از دل مادر .......

_____________________

گل  دخترم

وقتی وضو میگیری وبا دستای کوچولوت مسح میکشی بعد چادر سرت میکنی و جانماز پهن میکنی وبازبون شیرین خودت نماز میخونی ، بادل پاکت برای این خانواده دعا کن که دعای شما مستجابه

ازخدا براشون صبربخواه......فقط همین.....

پسندها (1)

نظرات (2)

مامانی
25 دی 93 10:53
سلام از دیدن پستتون خیلی ناراحت شدم! خدا صبرشون بده؛واقعا غم از دست دادن پدر خیلی سخته! راستی ممنون که بهم سر می زنین راستش برنامه ریزی کردیم اما اگه دست خودم بود زودتر نی نی میاوردم ، اما الان نمیتونم متاسفانه باید اول خودمو آماده کنم بچه سالم و صالح آوردن آمادگی میخواد چه روحی چه جسمی ، برامون دعا کنین
مامان عفیفه
پاسخ
سلام آره من بعضی وقتا اشکم درمیاد وقتی فکرشومیکنم.... ان شاءالله که زودتر زمینه اش براتون فراهم بشه و شماهم مادر بشین هیچ حسی قشنگ تراز مادر داشتن ومادر بودن نیست
مامان زهرا
3 بهمن 93 6:16
انا لله و انا الیه الراجعون خدا صبر جمیل بده
مامان عفیفه
پاسخ
واقعا خیلی سخته براشون دعاکنین