حماسه ای دیگر...
سلام عسل من
22بهمن رفتیم راهپیمایی.اولین تجربه شمابود.چون پارسال قم بودیم برای امتحانام و دقیقا 22بهمن بلیط برگشت داشتیم و نتونستیم بریم راهپیمایی.
سرکوچه که رسیدیم عمه و دخترعمو صفا هم بهمون ملحق شدن و چهارنفری راهی شدیم.راه ها همه بسته بود. بالاخره باهرسختی بود رسیدیم میدان بسیج و با بقیه هم نوا شدیم.شماهم دست کوچولوتو مشت کرده بودی و تکون میدادی. یه نفرهم توی اون شلوغی ازت عکس گرفت. خودم نتونستم عکس خوبی ازت بگیرم. فقط همین یه دونه اونم جایی که یه خورده خلوت تر بود تونستم بگیرم.
بعد هم بخاطر شلوغی نشد بریم حرم و برگشتیم . اول توی یه مغازه نشستیم که خلوت شه. بعد هم رفتیم مسجد جفایی نماز خوندیم و راهی خونه شدیم . توی راه برگشت از خستگی خوابت برد
ان شاءالله که سرباز آقا بشی گل من....
**************
این چندتا عکس رو صفاجون ازت گرفته که بعدا به دستم رسید
ممنون صفاجون بخاطر عکسای قشنگی که از بانو گرفتی
**************