عفیفه خانومیعفیفه خانومی، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره
داداش علیداداش علی، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره
خواهرجون شریفهخواهرجون شریفه، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

خاطرات عفیفه بانو

سلام.مامان یه فرشته پاک، که میخواد خاطرات دختر کوچولوش جاودانه بشه

بازگشت باباجون

1393/11/25 1:45
نویسنده : مامان عفیفه
302 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نازنینم

امروز24بهمن ساعت حدودا 3بعد از یکماه دوری بابایی از سفر برگشتن باکلییییی سوغاتی رنگارنگ که سرفرصت عکساشو برات میذارم.

البته اولش غریبی میکردی و نمیرفتی بغل باباجون . تااینکه یه عروسک خوشگل گرفتی از باباجون و رفتی تو بغلشون.

امیدوارم این آخرین دوری ما باشه که اینقدر طولانی میشه...

پسندها (3)

نظرات (3)

ارمغان بهشت
25 بهمن 93 23:59
سلام عزیزم وااااای یک مااااه؟ چقدر طولانیییی! چه طاقتی داری خانوووم! خدا رو شکر به سلامت برگشتن
مامان عفیفه
پاسخ
سلام گلم آره عزیزم ولی بخاطر اسلام بیشترازاینارو دیگران تحمل کردن اینکه چیزی نیست
مامان گلشن
26 بهمن 93 12:31
همیشه در کنار هم شاد شاد شاد زندگی کنین.....حتما عکس سوغاتی ها رو بزارین ...
مامان عفیفه
پاسخ
ممنون از دعای قشنگتون چشم برسم خونه سرفرصت
مامان زهرا
2 اسفند 93 16:12
آفرین به صبر و مجاهدت شما در زندگی روزهای سخت میگذره امتحانهای سخت هم تموم میشه خدا کنه آدم بعد از تموم شدنش بتونه یه نفس راحت بکشه و از اینکه امتحانشو خوب داده خوشحال باشه
مامان عفیفه
پاسخ
ممنون واقعا خدا خیلی کمکم کرد وگرنه توی اون روزای سخت تنهایی و دوری از خانواده ، زیر فشار درس و امتحان و سرماخوردگی عفیفه و... کم میاوردم خدابه همه مون کمک کنه توی امتحانات و ابتلائات