وروجکانه2

نسلام خوشمزه خانوم

این روزا کارایی میکنی که دوست دارم بچلونمت و گازت بگیرم

به هرجابخوری دردت بگیره یاازمامیخوای بیایم بزنیمش یاخودت چنان محکم میزنی به دیوار یا زمین یا.... که دستت درد میگیره. فدای دستای کوچولوت

یه چیزی  زیر پات قایم میکنی و دستاتو به علامت نیست میاری بالا و ازمون میخوای بگردیم دنبالش. بعد که میگیم نیست.کجایه؟ باذوق اونو اززیرپات درمیاری و میخندی ونشونش میدی وباز تکرار و تکرار و.......

شبها به زورباید بخوابونمت. بس که سربه هواشدی قربونت برم.

عروسکاتو میپیچی توی روسری و لالاییشون میکنی

 خداروشکر بعضی چیزا رو لازم نیست بهت تذکربدم. مثلا وقتی چیزی میخوری خودت بدون اینکه من بهت بگم میری آشغالشو میندازی سطل آشغال. توکارها بهم کمک میکنی. میگم پیاله بده ماست بریزم.یا پیاز و سیب زمینی بیار سریع میاری. سفره میبری و خلاصه کارهایی که درتوانت باشه ازت میخوام انجام بدی .و شماهم  خیلی خوب استقبال میکنی

عاشق پسته و بادومی. دائم میری سر کابینت و ظرف پسته رو نشونم میدی. بعدشم پیاله میاری واست بریزم.بعد هم که میخوری پیاله رو میذاری سرجاش.فدای کدبانوم

چند شب پیش داشتیم با بابایی نماز میخوندیم که اومدی مهرمو برداشتی. زدم روپام.متوجه شدی دویدی مهرموگذاشتی سرجاش

صبح که بیدار میشی بایه ریتم قشنگی صدام میکنی ماماااااان.و منتظر میمونی  بیام بغلت کنم .کلی هم ناز میکنی برام.

وقتی کاری میکنی که ناراحت میشم میگم باشه من رفتم. سریع میدوی خودتو میچسبونی بهم که بغلت کنم.وقتی میای بغلم بهت میگم مگه منو دوست نداری؟ سرتو تکون میدی که یعنی چرا. میگم پس چرا اذیتم میکنی؟ زود سرتو میذاری روشونه ام و نازمیکنی برام.گاهی هم زود بوسم میکنی. فدای دل مهربونت که طاقت لحظه ای قهرمنو نداری.

بینهایت به مسابقه اسرا علاقه داری و به مجریش میگی دایی.مخصوصا الان که مرحله نهاییشه و بچه ها حضورا قرآن میخونن کلی کیف میکنی که بقول خودت کاکا قرآن میخونه

خلاصه کنم هرروز یه کارجدید یاد میگیری و مارو توی بهت میبری.قربون دلرباییات

دوست دارم