صدای قلب ...
سلام زیباترین
روزها و ماه ها میگذشت و من هر لحظه وجودتو بیشتر احساس میکردم .از اوایل سه ماهگی حرکاتتو حس میکردم . مثل یه ماهی کوچولو غلت میخوردی . وقتی 16 هفته شده بودی رفتم پیش خانم دکتر واسه کنترل . گفت : دراز بکش واست یه سورپرایز دارم . بعد با دستگاه صدای قلب قشنگتو واسم گذاشت ... نمیدونستم از خوشحالی چیکار کنم ... اشکام کم کم میخواستن از چشام اجازه بگیرن تا سرازیر شن . خانم دکتر میگفت : نوع حرکات و صدای قلبت به پسرا میخوره . اما واسه من مهم این بود که هستی و سالم باشی . ازاون روز یه جور دیگه بهت وابسته شده بودم ...
دوست دارم گلم ...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی