مراسم شیرخوارگان
سلام عشق من
اولین جمعه محرم مراسم شیرخوارگان بود . 17 آبان ماه .شما دو روز دیگه سه ماهه میشی . صبح زود بابا جون مارو با مادر جون و عمه جون ها و محمد کوچولو بردن جامعه الحسین علیه السلام . وقتی رسیدیم طبقه پایین پر بود . رفتیم طبقه بالا . به شیرخواره ها لباس میدادن . البته شما لباس داشتی . پارسال باباجون از تبلیغ برات آورده بودن . یه دونه هم اونجا بهت دادن آوردیم واسه یه خانواده ای که بچه دار نمیشن . لباساتو که تنت کردم خیلی ناز شده بودی . همه بچه ها پاک و معصوم ... مراسم خیلی خیلی خوب بود . حالا کاملا درد دل مادر حضرت علی اصغر علیه السلام رو درک میکردم . هیچ وقت اینقدر گریه نکرده بودم . یعنی هیچ وقت به این خوبی روضه رو درک نکرده بودم . وقتی نگات میکردم که اینقدر آروم خوابیدی دلم کباب میشد ...امان از دل رباب ...
اینم دو تا از عکسات
دعا کن همه ی کسایی که بچه ندارن خدا بهشون یه نی نی صالح و سالم بده
همیشه برام بمون فرشته ی معصومه ی من ...