عفیفه خانومیعفیفه خانومی، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره
داداش علیداداش علی، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره
خواهرجون شریفهخواهرجون شریفه، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

خاطرات عفیفه بانو

سلام.مامان یه فرشته پاک، که میخواد خاطرات دختر کوچولوش جاودانه بشه

واکسن چهار ماهگی ...

1392/11/3 22:24
نویسنده : مامان عفیفه
305 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نازگل مامان .

چشم بهم زدیم چهار ماهه شدی و موقع واکسنت رسید . صبح که بیدار شدیم آماده ات کردم رفتیم بهداشت واسه واکسنت . یه خورده منتظر شدم تا نوبتمون شد . واکسنت رو که زدن خیلی گریه کردی . برگشتنا توی کالسکه ات خوابیدی . اومدیم خونه تا چند روز بی قراری میکردی . از دو ماهگیت خیلی بیشتر اذیت شدی . آخه هم دندونات درد میکرد هم رد واکسنت . روزای آخر روضه عزیزبود . خونه عزیز میرفتیم روضه همه میگفتن چرا اینقدر گریه میکنه این که دختر خوبی بود ؟ وقتی میفهمیدن واکسن زدی میگفتن حق داره . خلاصه خیلی درد کشیدی . باز تا شش ماهگی . البته اون رو یک هفته دیرتر میزنی . چون اگر خدا بخواد میخوایم بریم قم واسه امتحانام . برگردیم واکسنت رو میزنم .

خداکنه اذیت نشی زیبای من ...

پسندها (1)

نظرات (1)

مامان تارا
3 بهمن 92 22:50
سلام عفیفه بانو جان میشه خواهش کنم یه سر بیای به وب دخملی شکلک و به این دوتا گل دختر من رای بدی اگه امکان داره همین الان بیا چون دو ساعت دیگه بیشتر وقت نداره ممنون میشم عزیزم آدرسش اینه : http://dokhmalysheklak.niniweblog.com/ شماره 2 تارا شماره 10 فرناز مرررررررررررررررررررررررررررسی