مامان مریض
سلام دختر نازم
مدتیه نتونستم برات بنویسم.دلیلش هم ناخوش احوال بودن خودم بود.
این یکماهه اتفاقاتی افتاد که چندان خوشایند نبود و امیدوارم بزرگ شدی چیزی ازشون توی خاطرت نباشه.
این مدت که من مریض بودم خیلی سخت بود مخصوصا برای یه دونه دخترم.همش میومدی دورم میچرخیدی میگفتی مامان ظرفارو شستم.اتاقمو جمع کردم. جارو کنم؟
الهی فدات بشم مامان کوچولو شده بودی.
ان شاءالله هیچوقت، هیچ مادری مریض نشه که بچه هاش آب میشن.
اما بازم شکر خدا که شما و داداشی سالم بودین این مدت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی