عفیفه خانومیعفیفه خانومی، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره
داداش علیداداش علی، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره
خواهرجون شریفهخواهرجون شریفه، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

خاطرات عفیفه بانو

سلام.مامان یه فرشته پاک، که میخواد خاطرات دختر کوچولوش جاودانه بشه

تولد دوست عزیزت

1397/10/13 10:53
نویسنده : مامان عفیفه
831 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخترم.

چند روز قبل دهم دی ماه تولد موحده جون بود.شما هم حسابی ذوق داشتی برای رفتن. بااینکه منم دعوت شده بودم، اما بخاطر اینکه حالم خوب نبود همراه با کوثر سادات فرستادمت. اینقدر خوشحال بودی که اولین بار داری تنها جایی میری که حدنداشت. والبته دلهره هم داشتی ، اینواما از چشای قشنگت میفهمیدن.

خلاصه، ساعت یک ربع به سه رفتی، ساعتای چهار بود که مامان محدثه زنگ زد باهم اومدیم. منو داداش رو که دیدی کلی ذوق کردی.

اونجا هم کلی بازی کردین و کیک و ژله و پاستیل و ... خوردین. مسابقه هم براتون اجرا کردیم و حسابی ریخت و پاش و سروصدا.

بعد هم کادوها رو باز کردیم . بعد تموم شدن مراسم، بازهم جیغ و بازی و خوش گذرونی.

گل دخترم و داداشی توی تولد. (بااینکه توی عکس همه بچه ها و دوستان بودن، اما چون اجازه نداشتم عکسشونو توی وبت بذارم، عکس رو برش زدم)

 

ممنون از مامان موحده جون که یه روز قشنگ رو برای بچه ها رقم زدن.

پسندها (4)

نظرات (0)