عفیفه خانومیعفیفه خانومی، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره
داداش علیداداش علی، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره
خواهرجون شریفهخواهرجون شریفه، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

خاطرات عفیفه بانو

سلام.مامان یه فرشته پاک، که میخواد خاطرات دختر کوچولوش جاودانه بشه

آبله مرغون

1398/2/19 17:53
نویسنده : مامان عفیفه
233 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نازنینم.

پنج شنبه شب، خونه محمد علی بودیم که گفتی سرم درد میکنه و پهلوم میخاره. نگاه کردم دیدم پهلوت دونه زده. گفتم حتما پشه نیشت زده.

فردا صبح که پاشدی، دیدم تمام تنت ریخته بیرون.اونجا بود که فهمیدم آبله مرغون شدی.

خلاصه ، اینطوری شد که ششم اردیبهشت، دچار ابله مرغون شدی.

اما چیزایی که کمک کرد خیلی زود خوب بشی رو مینویسم ان شاءالله به درد دیگران بخوره.

اول اینکه همون صبح که فهمیدم ابله مرغون شدی، با عنبر نسارا بدنت رو دود دادم.

بعد هم دائما دم کرده عناب و ختمی برات درست کردم.

بستنی و هندونه و خیار هم تقریبا میخوردی و شکر خدا دو روزه سرپا شدی.

بعدا نوشت: الان دوهفته گذشته و دیروز داداشی آبله مرغون شد و هر دو راحت شدین.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)