روز دختر و ...
سلام عزیز دل مامان، دختر نازم.
این ماه اتفاقات خوب و بد زیادی افتاد که فرصت نوشتنش رو نداشتم.
اولین اتفاق اینکه دقیقا دو روز قبل از روز دختر از بارفیکس افتادی و مچ دست راستت شکست و کلی غصه به دل مامان اومد.
حدودا سه هفته است که دست کوچولوت توی گچه.
بعد هم روز دختر و هدیه روز دخترت که البته با هدیه تولدت یکی شد.
مبارکت باشه باشه خانوم کوچولو.
بعدشم رفتیم مشهد برای امتحانات من ، اونحا دو روز هتل اسکان گرفتیم و کلی به شماها خوش گذشت.
ایام میلاد امام رضا علیه السلام مشهد بودیم. اما هوا فوق العاده گررررم، و شهر شلووووغ
دو بار تونستیم بریم حرم.
و اینکه مشهت گچ دستت رو تا آرنج کوتاه کردیم و کمی راحت شدی.
وقتی برگشتیم طبق رسم هر ترم بعد امتحانات من یه خونه تکونی اسااااسی کردیم و حسابی مشغول بودیم.
امیدوارم همیشه سلامت باشی و لبت خندون.
چندتا عکس هم میذارم جهت یادگاری.
کاردستی دختر طلا با خمیر
خواهر برادر مهربون
به به بلااااال
پارک قاین
بازدید از گاوداری
مهمانسرای حضرت
بازم صخره نوردی
همیشه لبت خندون وو دلت شاد