پرفسور بازیما
سلام دختر ناز من.
جمعه صبح، یهویی بابا گفتن اماده بشین بعد نماز جمعه بریم مشهد ، من یه مقدار کار دارم.
ماهم سریع کارامونو کردیم و حدود ساعت چهار راه افتادیم.
اذان مغرب رسیدیم مشهد. نماز رو توی یه مسجد خوندیم و رفتیم حرم.
حسابی شلوغ و گرم بود.
روز بعدش، عصر منو شما رفتیم پرفسور بازیما، داداشی و بابا رفتن دور زدن.
روز بعدشم خونه عزیز جونی . شبم رفتیم خونه یاسین و یوسف.
دوشنبه هم صبح حرم، عصر هم برگشتیم.
و اما بریم سراغ عکسا
این پرنده به گفته راهنما، یه مقدار کودنه و برای ماهیگیری ازش استفاده میکنن. به این شکل که توی دهنش ماهی رو نگه میداره از حلقش میارن بیرون.
اینم اسم دختر گلم
زیارت خواهر برادری
همیشه به گردش باشی عزیزم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی