عفیفه خانومیعفیفه خانومی، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره
داداش علیداداش علی، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره
خواهرجون شریفهخواهرجون شریفه، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره

خاطرات عفیفه بانو

سلام.مامان یه فرشته پاک، که میخواد خاطرات دختر کوچولوش جاودانه بشه

پرفسور بازیما

1398/5/16 21:51
نویسنده : مامان عفیفه
406 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر ناز من.

جمعه صبح، یهویی بابا گفتن اماده بشین بعد نماز جمعه بریم مشهد ، من یه مقدار کار دارم.

ماهم سریع کارامونو کردیم و حدود ساعت چهار راه افتادیم.

اذان مغرب رسیدیم مشهد. نماز رو توی یه مسجد خوندیم و رفتیم حرم.

حسابی شلوغ و گرم بود.

روز بعدش، عصر منو شما رفتیم پرفسور بازیما، داداشی و بابا رفتن دور زدن.

روز بعدشم خونه عزیز جونی . شبم رفتیم خونه یاسین و یوسف.

دوشنبه هم صبح حرم، عصر هم برگشتیم.

و اما بریم سراغ عکسا

این پرنده به گفته راهنما، یه مقدار کودنه و برای ماهیگیری ازش استفاده میکنن. به این شکل که توی دهنش ماهی رو نگه میداره از حلقش میارن بیرون.

اینم اسم دختر گلم

زیارت خواهر برادری

همیشه به گردش باشی عزیزم.

پسندها (7)

نظرات (4)

دخــــــتــرخــــالــــہدخــــــتــرخــــالــــہ
16 مرداد 98 23:21
همیشه به گردش و شادی
مامان عفیفه
پاسخ
ممنون ، همچنین شما گلم
نرگسنرگس
16 مرداد 98 23:30
زیارت تون قبول باشه ...
مامان عفیفه
پاسخ
قبول حق دوست من
مامانیمامانی
17 مرداد 98 12:30
زیارتتون قبول😊
چقدر اون پرنده کودنه بامزه بود😁
مامان عفیفه
پاسخ
قبول حق دوست خوبم
آره واقعا، برای منم خیلی جذاب بود
مامان صدرامامان صدرا
18 مرداد 98 15:23
زیارتتون قبول باشه❤❤❤
مامان عفیفه
پاسخ
قبول حق دوست من