عفیفه خانومیعفیفه خانومی، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره
داداش علیداداش علی، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره
خواهرجون شریفهخواهرجون شریفه، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

خاطرات عفیفه بانو

سلام.مامان یه فرشته پاک، که میخواد خاطرات دختر کوچولوش جاودانه بشه

داستان سوم : سلمان فارسی

1393/3/15 23:32
نویسنده : مامان عفیفه
297 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ابر آسمونم

داستان سوم در مورد یه مرد ایرانیه که نه تنها افتخار ما ایرانی ها ، بلکه افتخار اسلام شد .

سالهای خیلی قبل وقتی پیامبر دین اسلام رو از طرف خدا آوردن مردی به نام روزبه از دیار ایران ، در مورد تمام دین ها تحقیق کرد تا اینکه برای آشنایی با اسلام به مکه پیش پیامبر رفت و بعد از آشنایی با این دین عزیز مسلمون شد و پیامبر نامش رو سلمان گذاشتن .

سلمان فارسی اینقدر به اسلام و پیامبر خدمت کرد و اینقدر از خودش لیاقت نشون داد که پیامبر اسم اون رو سلمان محمدی گذاشتن و در شأنش فرمودند :‌سلمان از ما اهل بیت است .

اینطوریه دخترنازم

یه ایرانی میتونه از اهلبیت باشه . این داستان رو برات گفتم تا باز هم به ایران و ایرانی افتخار کنی و قدر کشور و مردم عزیزت رو بدونی . تلاش کن تا مثل سلمان ها و شهربانوها برای اسلام و ایران بدرخشی .

به امید اون روز ...

پسندها (2)

نظرات (2)

هستی مامی
18 خرداد 93 11:37
سلام عفیفه گلم خوبی؟ مامان گلت خوبه؟ وبلاگ قشنگی داری خاله جون به وبلاگ دخملی منم سر بزن خوشحال میشم
مامان عفیفه
پاسخ
سلام خاله هستی جون . چشم ممنون که به ماسرزدین
هستی مامی
18 خرداد 93 11:38
راستی لینکت کردم
مامان عفیفه
پاسخ
ممنون . منم لینکتون کردم عزیزم