خونه تکونی
سلام عسل بانو
امروز بعدازچندروزطوفان وبارون هوا آفتابی بود.شماهم خداروشکر پات کاملا خوب شده بود و لنگان لنگان نبودی.صبح خاله اسما دوست همیشه همراهمون اومد و ما رسما خونه تکونی مونو شروع کردیم. امروز خداروشکر قالی هامونو شستیم . بقیه کارهاهم کم کم ان شاءالله.شماهم توی کالسکه ات توی آفتاب نشسته بودی و نظارت میکردی. کار شست وشووکه تموم شد اومدیم نشستیم کیک و شیرینی روز عید دیروز رو که دوستای گلم زحمت کشیده بودن آورده بودن روخوردیم. شماهم حسابی استقبال کردی. اینم قیافه خوشمزه ات
روزای اول واکسنت مجبور شدم برات ننو درست کنم که بتونی بخوابی
قربون پات برم که خیلی درد میکرد
سخت ترین زمان وقتی بود که میخواستی بری دستشویی. به سختی سرپات میگرفتم . ولی خداروشکر به اندازه ای که میترسیدم سخت نبود
دوست دارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی