عفیفه خانومیعفیفه خانومی، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره
داداش علیداداش علی، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره
خواهرجون شریفهخواهرجون شریفه، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره

خاطرات عفیفه بانو

سلام.مامان یه فرشته پاک، که میخواد خاطرات دختر کوچولوش جاودانه بشه

کتاب و دفتر مدرسه.

1398/6/25 18:57
نویسنده : مامان عفیفه
289 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر کلاس اولی مامان.

حدود شش روز دیگه قراره بری مدرسه، و من وباباجون داریم مقدمات مدرسه رفتنت رو فراهم میکنیم.

شنبه عصر ، با باباجون و مامان کوثر سادات و بچه ها رفتیم گناباد، تا از ضریح آفتاب خرید کنیم. آخه گفتن دفتر نیم بها، اونم ایرانی داره. ماهم رفتیم و حاصلش شد این دفترها برای شما، و البته چند بسته هم باباجون خریدن برای خیریه. آخرشم باباجون زحمت کشیدن بردنمون پیتزایی، و یه دلی از عزا در آوردیم.دست بابای مهربون درد نکنه.

اینم دفترای چهل برگت.

پنجاه برگ

شصت برگ.

که البته اون دفتر غدیر، هدیه عیدت بودت.

دیروز هم رفتیم کتاباتو گرفتیم.

برچسب های اسمت رو باباجون زحمت کشیدن برات چاپ کردن. کلی ذوق داشتی برای جلد شدن کتابات، دیگه امروز نشستم همه دفتر و کتاباتو جلد کردم.

الهی فدات بشم که اینقدر زود بزرگ و خانوم شدی.

اینم دفترچه یادداشت،که جاموند.

امیدوارم شاهد موفقیت های بزرگت باشیم.

پسندها (7)

نظرات (6)

𝙃𝙖𝙧𝙪ഒ𝙃𝙖𝙧𝙪ഒ
25 شهریور 98 19:43
امیدوارم سال تحصیلی جدید براش پر از اتفاقات خوب باشه😍
مامان عفیفه
پاسخ
ممنونم، همچنین
🌼 نوشین 🌼🌼 نوشین 🌼
25 شهریور 98 23:12
موفق باشی عفیفه خانم🌸🌸
مامان عفیفه
پاسخ
شماهم همچنین دوست خوبم

25 شهریور 98 23:49
خیلی دفترهای نازی بود
مبارکت باشه گلم
انشاالله موفق باشی💜💛
مامان عفیفه
پاسخ
ممنونم، سلامت باشین
همچنین
✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)
26 شهریور 98 23:16
مبارک باشه عزیزدلم😚😚
مامان عفیفه
پاسخ
ممنون خاله جونم
❤️Maman juni❤️Maman juni
27 شهریور 98 5:09
ای جان واقعا چه حسه قشنگیه ک آدم بزرگ شدن بچشو میبینه 🌹🌹 خدا حفظش کنه گلم 
مامان عفیفه
پاسخ
آره واقعا
اینقدر زود میگذره که انگار همین هفته پیش بود که تازه راه افتاد و دندون در آورد
mohammad
30 شهریور 98 23:13
سلام خدا حفشون کنه و سال تحصیلی خوبی داشته باشن😍