عمر دوباره
بازم گل بازی!!!!
سلام دخترقشنگم امروز عصر طبق معمول تشریف بردین داخل حیاط گل بازی اما اینبار با نوآوری در بازی !!!!! عکسها روهم با اعمال شاقه ازت گرفتم نمیذاشتی کهههههه مجبورشدم بذارمت روی اپن موفق باشی بانو!!!! ...
نویسنده :
مامان عفیفه
20:56
بازم مهمون آخ جوووون
سلام گل یاس من چندروز قبل دوست باباجون با خانومشون ازمشهد مهمون ماشدن و کلی ماروخوشحال کردن . خوبی زندگی توی شهر دور اینه که زود به زود مهمون میاد و اونم نه چند ساعته چند روزه. خلاصه دو سه روزی که پیش مابودن خیلی بهمون خوش گذشت. ارگ جدید ، باغ و سدنسا رفتیم باهاشون و شماهم کلی باهاشون صمیمی شدی و بازی میکردی. روز اول رفتیم ارگ جدید. شماهم حسابی تاب و سرسره بازی کردی .جالب بود که کاملا مستقل ازپله بالا میرفتی و سر میخوردی. گاهی هم میخواستی از سرسره برعکس بری بالا که میگفتم نه . سریع میگفتی پله پله و میدودی سمت پله ها. بعد هم لب حوض آب بازی که البته عکساش توی گوشی باباجونه بعدا برات میذارم . اما چندتا عکس از نمای آلاچیق های ارگ جدید ...
نویسنده :
مامان عفیفه
17:08
برنامه غذایی بانو
سلام دلبرکم این روزا خیلی زودتر از اون چیزی که فکرشو میکردم دلتنگ دوران شیرخوردنت شدم. اون وقتایی که میومدی بانازمیگفتی مامان مه. ومنم با عشق بغلت میکردم. میبوسیدمت . وچه شیرین بود لحظاتی که توی بغلم بودی. یا وقتی از خستگی کنارت خوابم میبرد. چه خواب شیرینی بود.... اما عزیزکم این جدایی اجتنابناپذیره وباید اتفاق بیفته. وشماهم کلی وابستگیت بهم کمتر شده وگاهی پیش بابایی میمونی یاکناربابایی میخوابی اما چیزی که منو دلگرم میکنه اینه که میبینم غذاهاتو کامل نوش جان میکنی .و ازاین بابت بنده بسیار مسرورم. وعده های غذات از یکبار به چهار بار رسیده. باضافه میان وعده. به همین خاطر یه لیست برات تهیه کردم که دیدم بد نیست اینجا بذارم. شا...
نویسنده :
مامان عفیفه
19:59
یارئوف اهل بیت
آقاسلام آقای مهربانی آقای خوبی این روزها که دلم هوای صحن و سرای شمارادارد بهترمیفهمم چه نعمتی است همجواری باشما وقتی بغض فروخورده ام حتی در حرم خواهر بزرگوارت نیز نشکست و دلتنگیم در کنار کریمه اهلبیت نیز برطرف نگشت فهمیدم هرگلی بویی دارد آن زمانهایی که بیشتر به کنارشمابودن نیاز دارم و لیک دستم کوتاه از زیارت حرم است و ناخودآگاه ردی از شما می یابم درک میکنم همیشه در کنارمن هستید وقتی که عزم جداکردن دخترکم از شیررا داشتم و دستم کوتاه از حرم شمابود و من جز در آن حرم آرامش کامل نداشتم دلم گرفت . اما وقتی فهمیدم روزی که برای اینکار برگزیده ام مصادف با میلاد دردانه و عزیز دل شماست قلبم آرام گرفت و فهمیدم شما همیشه د...
نویسنده :
مامان عفیفه
13:46
پدرایرانی ها
عزیز دلم همونطور که توی مطلب قبل گفتم ائمه بزرگوار پدران معنوی ماهستن. اما ما ایرانی ها یه پدر مهربون داریم که امنیت و آرامش کشورمون رومدیون بصیرت این بزرگواریم روزتون مبارک پدر ایرانیها سرتون سلامت ،سایه تون مستدام لبتون پرخنده لبخندتو خلاصه خوبیهاست لختی بخند، خنده گل زیباست جانم فدای سید علی... ...
نویسنده :
مامان عفیفه
16:30
چندمناسبت...
سلام گل سرخ من امروز 13 رجب 12اردیبهشت تقارن چند مناسبت باهم اول میلاد امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام . و روز پدر وبنا به فرموده نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله که من و علی پدران این امتیم این روز رو به پدران معنویمون تبریک میگیم . وروز پدر رو به بابای مهربون شما تبریک میگم بابا جون روزتون مبارک ومناسبت بعدی شهادت شهید مطهری و روز بزرگداشت مقام معلم از همینجا این روز رو به تمامی معلمان و اساتید بزرگوار و عزیزم تبریک میگم ************* همیشه سربلند باشی دخترنازم دوست دارم ...
نویسنده :
مامان عفیفه
11:43
روزهای پروژه
سلام بانو امروز سومین روز ورود ما به پروژه شیر گرفتن شماست.اما شرح ماوقع این روزها : چهارشنبه دهم رجب مصادف بامیلاد دونور زیبای الهی بعدازنمازصبح خوابم نمیبرد. حس عجیبی داشتم.یه خورده درس خوندم . بعد هم چون انار اینجا نیست یه شیشه آب پرتقال که آبمیوه مورد علاقه شماست گرفتم. کارهامو انجام دادم. ساعت نه بود که بیدارشدی . بعدازنوش جان کردن صبحانه ات آماده ات کردم وبه بابایی گفتم آماده ایم. راه افتادیم سمت بم. اینم طلا خانوم توی ماشین اول رفتیم وسایل رو خونه خاله گذاشتیم و بعد باباجون مارو رسوندن امامزاده اسیری و خودشون برگشتن خونه. اونجا سوره یس و الرحمن و زیارت عاشورا و حدیث کسا خوندم و با یه بعض عجیب از امامزاده واجب التعظیم که ...
نویسنده :
مامان عفیفه
15:46
اعیاد مبارک
میلاد دردانه امام رئوف ،امام جواد علیه السلام و باب الحوائج شش ماهه ارباب حضرت علی اصغر علیه السلام برهمه دوستداران مبارک ...
نویسنده :
مامان عفیفه
8:14