عفیفه خانومیعفیفه خانومی، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره
داداش علیداداش علی، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره
خواهرجون شریفهخواهرجون شریفه، تا این لحظه: 4 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره

خاطرات عفیفه بانو

سلام.مامان یه فرشته پاک، که میخواد خاطرات دختر کوچولوش جاودانه بشه

شهربهشت 1

1394/3/9 12:28
نویسنده : مامان عفیفه
389 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نازدونه مامان

سفردوهفته ای ما به مشهدمثل چشم بهم زدنی گذشت.

ظهرجمعه 25اردیبهشت بعدازنمازجمعه را افتادیم.شب فردوس خوابیدیم.ساعت حدودا 10 رسیدیم و دریک حرکت غافلگیر کننده همه رو غافلگیر کردیم.البته بخاطر حجم کارهای بابایی و جشنای پدرجون به برنامه هایی که برات داشتیم مثل باغ وحش و سرزمین عجایب و... نرسیدیم.

خلاصه برات بگم خداروشکر زیارت بود و دلدادگی به  ارباب

همون شب که روز مبعث هم بود رفتیم حرم .

ومن بیتاب.........

شرحش بمونه برای یک مطلب جداگانه

شماهم فرشته گونه بودی. با مقنعه هرکس میدیدت باانگشت نشونت میداد و گاهی قربون صدقه ات میرفت.

اینم عکسات از زیارت های متوالی

فقط یه روز رفتیم باغ پونه طرقبه

جای همگی خالی

هرسال پدر جون شعبانیه سه شب جشن دارن

ولی من فقط از شب اول یه عکس ازت دارم

چون تمام شب توی بغلم بودی

عفیفه حانیه حلما

توی راه هم دختر خیلی خوبی بودی

توی راه رفت چترود بابایی بستنی ایتالیایی برامون خریدن که شما نوش جان کردی بالذت

بفرمایین بستنی

آخه این چه جای نشستنه دخملی

بازی با نازنین و نقاشی و....

 

بعد هم لالا...

 

خداروشکر دوتا سفر بعد از پوشک گرفتنت عالی بود

ممنونم از همکاریت

اما شرح زیارات و ..... بمونه برای بعد

الان فرصت ندارم

دوست دارم گلم

پسندها (1)

نظرات (0)