وروجکانه4

سلام عسلی ن

روز به روز شیرین تر میشی و کارات قشنگ تر

هرجاببینی آشغال ریخته میگی :مامان اه اه. و زود جارو برمیداری که تمیز کنی

وقتی من ظرف میشورم کنارم روی کابینت میشینی. یه اسکاچ مخصوصم داری . ازم میخوای که مایع بریزم و مثلا باهام ظرف میشوری

نقاشی کشیدن و کتاب خوندنتم که غوغا کرده

کلی برام گردگیری میکنی و جمع و جور

اگر ببینی  من و بابای روز زمین دراز کشیدیم زود برامون بالش میاری فدای قلب مهربونت

وقتی یه کاری بکنی بهت بگم ناراحت شدم یا اخمت کنم سریع دست دور گردنم میندازی. نازم میکنی میگی : ناااااا.نااااااا. پشت سرهم میبوسی تا بخندم وبگم ناراحت نیستم 

یه روز خونه پدرجون سر سفره یه نعلبکی برداشتی بازی کردن.ازدستت افتاد روی پیاله ها.اخمت کردم. نشستی آروووووم و ناراحت. بعد یواش گفتی : جی. من که میدونستم الکی میگی بغلت کردم بردمت دستشویی. ولی یهو شروع کردی به ناز کردنم . انگار توی جمع خجالت میکشیدی. فدای قلب پرمهرت بشم که طاقت نداری ازت دلگیر باشم.اگرم بهت بگم  اینکارو بکنی ناراحت میشم دیگه انجامش نمیدی.

تازگی یادگرفتی قول میدی. مثلا دیروز میخواستم ببرمت پیش فاطمه کوچولو که یکساله است. عروسک جدیدت رو برداشتی بیاری. گفتم نیارش دخترگلم دعواتون میشه. گفتی نه. گفتم پس قول بده به فاطمه بدی بازی کنه. قبول کردی. به محض اینکه رسیدیم رفتی گذاشتیش تو بغل فاطمه. یا امروز گوشیمو میخواستی عکس ببینی. گفتم قول میدی بعد نماز بهم بدی؟ سرتو تکون دادی. منم بعد نماز گفتم عفیفه جون گوشی مامان رو بیار. اول گفتی نه. وقتی گفتم ببین قول دادی زود آوردی بهم دادی فدای فهم ودرکت

هرجا مورچه ببینی میگی لولو. بعد هم زود میری کفشت رو میاری که به قول خودت اته کنی

وقتی یه چیزی بیینی و نداشته باشی لباتو غنچه میکنی دستاتم میاری بالا و بایه حالت محزون میگی من . منظورت اینه که من ندارم

تازگی وقت نماز دستاتو میاری بالا میگی الللللا. قربون نمازخوندنت

شباهم قبل خواب بهت میگم بدو مسواک. میای که برات مسواک بزنم. گاهی هم خودت اشاره میکنی که مسواک میخوام

کاربا تبلت و گوشی روهم کاملا یادداری. بااینکه خیلی کم در دسترست میذارم اما خیلی زود یاد میگیری فدلی هوشت

خلاصه دخملی من خیلی شیرین و بامزه شدی

امیدوارم بتونم خوب تربیتت کنم