عفیفه ومهمونی
سلام گلبرگ گل یاسم
یه غروب قشنگ ماه خدا آماده شدیم بریم افطاری.شماهم لباس جدیدی که خاله واست دوخته بود روتنت کردم که خاله جون حاصل دسترنجشونو ببینن.وشماهم شاد شاد با باباجون توی حیاط
اه اه کجاداری میری خانوم طلا؟
وقتی دیدی بالاتر نمیتونی بری به همین فتح الفتوح قانع شدی
وآخرشم یه دختر مودب
والبته مهربون وخندون
پیش به سوی مهمونی
خاله جون گلم
بابت لباس وگل سرای قشنگی که برای دخملی زحمت کشیدین ازتون ممنونم.خیلی قشنگ شدن
******
دوست دارم فرشته زمینی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی