مامان خیلی گرفتار
سلام گل نازنینم
خییییییلی وقته نیومدم اینجا.دلم واقعاتنگ شده بود برای خاطره نوشتن.
اما اگربخوام یه مختصری بگم ازاین مدت،بازم طومارمیشه.
اول ازهمه اینکه ماه مبارک بود ومنم شدیدامشغول درس.
شبهاتاصبح ازخواب شما وداداشی نهایت استفاده رو بردم برای مطالعه
و چه حس خوبی بود شب بیداری رمضانی
شبهای قدر هم شکرخدا عالی بود وشمانهایت همکاری رو باهام کردی.
بعد ماه مبارک هم آماده سفربه یزد هم برای امتحان وهم بازدیداقوام.
پنج روز یزدبودیم و خداروصدهاهزاربارشکرشمادوتافرشته اذیت نکردین وششمین ترم درسی منم
بخوبی تموم شدتااعلام نتایج بشه ببینم چیکارکردم.
بعدبازگشت ازیزدهم طبق معمول همیشه بعدامتحانات،خونه تکونی کردیم
خلاصه کلی کاروگرفتاری
بعدازاون هم چندروزی رفتیم مهد پیش خاله مهری که حسابی بهت خوش گذشت .
طوری که وقتی میخواستیم بیایم میگفتی نریم خونه مون.
همونجا هم ویروس گرفتیم ویکی یکی سرماخوردیم.
ازدیشب هم باباجون به ما پیوستن که دعامیکنم زودترخوب شیم
14مرداد هم میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها بود که شبش مهمون داشتیم
منم یه کیک برات پختم کلی ذوق کردی موقع فوت کردن شمعت
.روز بعدهم رفتیم اردو دهبکری اونجاهم ازهوای بی نظیرش حسابی استفاده کردیم.
19 مردادهم توی مهد یه تولد مختصر برات گرفتیم
میلاد امام رضا علیه السلام هم یه جشن خیلی عالی برگزارشد همراه با جشن ازدواج دوازده تا عروس وداماد
بعدهم کارامونو انجام دادیم وراهی مشهد شدیم.عجب سفر خوبی بود.
پنج روز هتل ولایت بودیم.نزدیک نزدیک حرم.بعد چند سال موفق شدیم نماز صبح بریم حرم.
مشهد هم تفریح و گردش شما دوتا دسته گلمون
برای اولین بار بردمت استخر
تا زیارتی مشهد بودیم.
بعد هم با عمو سید و عمو سعید خانوادگی رفتیم خراسان گردی تربت جام و گناباد و....
گناباد عمو سید رو راضی کردیم باهامون بیان و شکر خدا اومدن
.ده روزی پیشمون بودن وکلی به همه مون خوش گذشت.
بعد از رفتن اونا دوست بابایی اومدن.مراسم عید غدیر هم با عروسی14زوج بود بسیار عالی.
واینکه شما و داداشی تند تند دارین بزرگ میشین و من.......
این هم ازمختصری ازطومارچندماهه
زیادی طولانی شد
عکس ها رومطلب جداگانه میذارم برات.
دوست دارم فرشته زمینی من
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی