عفیفه خانومیعفیفه خانومی، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره
داداش علیداداش علی، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره
خواهرجون شریفهخواهرجون شریفه، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره

خاطرات عفیفه بانو

سلام.مامان یه فرشته پاک، که میخواد خاطرات دختر کوچولوش جاودانه بشه

حرم

1392/12/24 17:48
نویسنده : مامان عفیفه
378 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل بنفشه من ...

29دی بود که شب رفتیم خونه دایی محمد جلسه . اونجا شما حسابی شیرین کاری کردی و بازی .

روز بعدهم رفتیم خونه دوست باباجون . ناهارخوردیم . عصر میخواستیم بریم حرم که گفتن دوباره برگردین همین جا . خلاصه کلی اصرار کردن .ماهم رفتیم حرم.

حرم

اونجایه پسر بچه اهل آذربایجان اومد کنارت نشست .اسمش مهدی بود . شماهم بهش میخندیدی.

عفیفه ومهدی

بعداز زیارت برگشتیم خونه دوست بابایی . بعد از شام گفتن حالا بریم پایین. آخه تولد دوست باباجون بود اماخودشون نمیدونستن . خلاصه رفتیم تولد .کلی خوش گذشت . کیک و میوه خوردیم و به شما هم یه سارافون قرمز خوشگل کادو دادن . برگشتیم خونه .شماهم اینقدر با بچه ها بازی کرده بودی توی ماشین خوابیدی ...

میبوسمت شیرین من ...

پسندها (1)

نظرات (0)