سفر مشهد و روز دختر
سلام به دختر ناز و خانوم طلای خودم
بالاخره امام رضا علیه السلام طلبیدن و ما راهی مشهد شدیم.
سر راه رفتیم نیشابور یه سری به خاله بابایی زدیم . شب جمعه رو اونجا موندیم وصبح جمعه رفتیم سمت مشهد.
از لحظه ای که رسیدیم ، شما و داداشی فقط میگفتین بریم حرم ، بریم حرم.
چند بار هم بغض کردین و نزدیک بود اشکاتون سرازیر بشه.
شنبه صبح ساعت هفت و نیم بیدارتون کردم . با ذوق بیدار شدین ، آماده شدیم و رفتیم حرم.
من که واقعا دل توی دلم نبود.
حس میکردم دارم پرواز میکنم.
شما ها هم همین بود حال و روزتون.
خلاصه یه زیارت کردیم و برگشتیم.
دوشنبه هم مجدد رفتیم حرم . این بار صحن گوهرشاد نشستیم. وااااای که واقعا قطعه ای از بهشته
سه شنبه هم که روز میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها و دختر بود برگشتیم خونه.
روز بعدش براتون کیک پختم.
البته عیدی و هدیه هم گرفتی.
و اما عکس
اینم دخترم و کیک روز دختر. اینقدر عجله داشتی که برش بزنی ، نذاشتی یه عکس خوب ازت بگیرم،😅
امیدوارم همیشه سربلند باشی و عمرت باعزت باشه
دوست دارم