نمایشگاه فاطمیه
سلام شیرین زبون من
بالاخره نمایشگاهی که باباجون داشتن درست میکردن تکمیل و افتتاح شد . روز جمعه بعد از نماز جمعه قرار شد بریم بازدید نمایشگاه . بابا جون اومدن ناهار خوردیم و به مامان حنانه زنگ زدم آماده باشین میایم دنبالتون بریم نمایشگاه . آماده شدیم و راهی بم شدیم . رفتیم دنبال حنانه جون و مامانش رفتیم نمایشگاه . خیلی قشنگ شده بود . شما هم با دقت به اطراف نگاه میکردی . اینم عکس شما و حنانه جون
غرفه های نمایشگاه مربوط به زندگی حضرت فاطمه سلام الله علیها بود . غرفه های آخر هم مربوط به حجاب و دفاع مقدس بود . اینجا یه بیسیم جنگی بود که شما با کنجکاوی داشتی براندازش میکردی .
شب رفتیم خونه حنانه جون . شما اونجا رو بی نهایت دوست داشتی . حمومت کردم و راحت خوابیدی .
همیشه سالم باشی گل همیشه بهار ...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی