عفیفه خانومیعفیفه خانومی، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره
داداش علیداداش علی، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره
خواهرجون شریفهخواهرجون شریفه، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره

خاطرات عفیفه بانو

سلام.مامان یه فرشته پاک، که میخواد خاطرات دختر کوچولوش جاودانه بشه

تولد دخترم...

1392/9/13 16:32
نویسنده : مامان عفیفه
292 بازدید
اشتراک گذاری


سلام دختر نازم
روز شنبه 19 مرداد 92 بود . صبح که بیدار شدم حالم خوب نبود . رفتیم بیمارستان . به دستور خانم دکتر بستری شدم . فکرنمیکردم به این زودی پا توی دنیا بذاری . آخه 14 روز تا تاریخ به دنیا اومدنت مونده بود ...

ساعت ها میگذشت . صدای قلب کوچولوتو با دستگاه میشنیدم . آخرین لحطات بود که باهم قرآن میخوندیم . بالاخره ....

ساعت 8/10 دقیقه بعداز ظهر ؛ هنوز نماز مغرب وعشا تموم نشده بود ؛ فرشته کوچولوی من به دنیا اومد . وقتی دیدمت ... نمیتونم بگم چه حسی داشتم . انگار روی زمین نبودم ...

پرستار گفت : 2950 وزن ؛ 48 قد ؛ 34 هم دور سر . سالم و سفید و تپلی

خانم دکتر میگفت : 19 مرداد مصادف با2 شوال . دختر تر و تمیز و خوش موقع . اسمشو چی میخوای بذاری ؟

منم همونطور که نگات میکردم گفتم : عفیفه

پسندها (1)

نظرات (0)