تولد دخترم...
سلام دختر نازم
روز شنبه 19 مرداد 92 بود . صبح که بیدار شدم حالم خوب نبود . رفتیم بیمارستان . به دستور خانم دکتر بستری شدم . فکرنمیکردم به این زودی پا توی دنیا بذاری . آخه 14 روز تا تاریخ به دنیا اومدنت مونده بود ...
ساعت ها میگذشت . صدای قلب کوچولوتو با دستگاه میشنیدم . آخرین لحطات بود که باهم قرآن میخوندیم . بالاخره ....
ساعت 8/10 دقیقه بعداز ظهر ؛ هنوز نماز مغرب وعشا تموم نشده بود ؛ فرشته کوچولوی من به دنیا اومد . وقتی دیدمت ... نمیتونم بگم چه حسی داشتم . انگار روی زمین نبودم ...
پرستار گفت : 2950 وزن ؛ 48 قد ؛ 34 هم دور سر . سالم و سفید و تپلی
خانم دکتر میگفت : 19 مرداد مصادف با2 شوال . دختر تر و تمیز و خوش موقع . اسمشو چی میخوای بذاری ؟
منم همونطور که نگات میکردم گفتم : عفیفه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی