عفیفه خانومیعفیفه خانومی، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره
داداش علیداداش علی، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره
خواهرجون شریفهخواهرجون شریفه، تا این لحظه: 4 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره

خاطرات عفیفه بانو

سلام.مامان یه فرشته پاک، که میخواد خاطرات دختر کوچولوش جاودانه بشه

نوروز فاطمی

  ازداغ تو بانو به دلم غم دارم باعشق تودرجهان چه من کم دارم؟ نوروز به عطر یاس آکنده شده نوری به دل هرآنکه درمانده شده مادر،توشفیع دل من باش امسال بالطف شما نیک بگردد احوال ...
1 فروردين 1394

عاشق ارباب...

سلام دخترامام رضایی من الان که دارم این مطلب روبرات مینویسم ساعت هشت دقیقه بامداد و حدودا دوساعتی بیشتر از سال93  باقی نمونده امسال هم گذشت.مثل برق وباد.سالی با تمام پستی و بلندی.سختی و راحتی. شیرینی و تلخی.انگارهمین دیروز بود که خاطرات نوروز83 روبرات مینوشتم. امیدوارم روزنگارخوبی از این سال برات جاودانه کرده باشم. اما دوست دارم آخرین خاطره امسالت شیرین ترین اونها باشه امشب توی آشپزخونه مشغول کارای همیشگیم بودم و شماهم درحال قدم زدن کناربنده . تلویزیون هم طبق معمول همیشه شبکه قرآن . ویژه برنامه هفت سلام . ساعت هشت هرشب اتفاقی مبارک از این شبکه میفته و اون هم..... ساعت هشت... شبکه هشت... صلوات خاصه امام هشتم.... وپرکشیدن ...
1 فروردين 1394

عکسهای فرشته کوچولو

سلام عروسک قندی بالاخره فرصت کردم عکساتو ویرایش کنم که حجمشون کم بشه بتونم برات بذارم توی وبلاگت یکی از سرگرمیهات اینه که کل لباسای یک کشو رو میاری میگی تنم کن.به یکی- دوتا هم قانع نمیشی.هرچندتا که بشه میپوشی.یکباز کاپشن سیسمونیت که هنوز برات بزرگه رو پوشیدی و  در نمیاوردی.وقتی راضی شدی مثل کوره گر گرفته بودی اینم خانم مهندس درحال بهم ریختن تنظیمات گوشی بنده وژست جدید که یادگرفتی روزای دوشنبه فهرج کلاس دارم.شماهم که عاشق حوض وسط حوزه.قربون ژست گرفتنت اینا رو وقتی میخواستیم برگردیم بابایی ازت گرفتن     فدای زیباییهات گل بهشتی ...
23 اسفند 1393

نظم

سلام گل یاسمن من توی این مطلب میخوام یه تجربه و البته یه نکته برات بنویسم. من خیلی برام مهمه که هرچیزی سرجاش باشه.حتی اسباب بازیهای شما.نه اینکه حساس باشم یا خدایی نکرده وسواس،ولی نظم توی چیدمان وسایل و... برام مهمه چندشب پیش بخاطر طوفان و بارندگی شدید و البته سرمای غیرمنتظره من و بابایی داشتیم نماز میخوندیم که برقا قطع شد.ماهم دوباره پناه بردیم به بخاری و چراغ نفتی.اما از جایی که خدا لطف کرده و خونه ای اندازه دریا بهمون داده بخاری کوچیک ما جوابگو نبود و درحال قندیل بستن بودیم. یک ساعتی رو با همون اوضاع سپری کردیم تا اینکه بابایی گفتن آماده بشین بریم بم اینطوری تا صبح یخ میزنیم. خلاصه منم توی تاریکی شروع کردم به حاضر کردن شما و برداشتن...
23 اسفند 1393

وروجکانه 3

سلام نوردیده ببخش اگر تیکه تیکه شیرین کاریهاتو مینویسم.آخه هرروز یه کار جدید یادمیگیری میری لباساتو ازتوی کشومیاری میگی نونو و همه رو میخوای تنت کنی. وقتی خودت یاکسی لباس جدید بپوشن بایه لحن خاصی میگی به . وتا جایی که جاداشته باشه فتحه باء رو میکشی. صبح که میبرمت دستشویی وقتی میخوام دست و صورتت رو بشورم میگم دستاتو چی بزنم؟ زود میگی مای منظورت مایع دستشوئیه. گاهی هم میای دستاتو نشونم میدی میگی ; أه أه. مای مای تازگی واست مسواک معمولی خریدم.تا چشمت میفته دستاتومیبری  سمت دهنت و دندوناتو نشون میدی  که برات مسواک بزنم. تازگی بجز دست و پای خودت روی دست و پای بقیه هم نقاشی میکنی. فعلا دیگه چیزی یادم نمیاد تا بعد بخدا م...
20 اسفند 1393

الگوهای رفتاری

سلام ساجده مامان چندوقته دیگه لازم نیست بهت بگم نماز.تامیبینی من چادر پوشیدم پامیشی. البته مهر و روسری برات آماده میذارم. تلویزیونم  میزنم شبکه قرآن که همزمان با قرآن و اذان تهرانه و خودم مشغول میشم. سریع میای کنارم وامیستی و نماز میخونی امیدوارم بتونم الگوی عملی خوبی برات باشم.هرچندکه الگوی همه ما مادر سادات و اهل بیت پاکشونن به امید اینکه راکعه و ساجده بشی گلم....    
19 اسفند 1393