عفیفه خانومیعفیفه خانومی، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره
داداش علیداداش علی، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره
خواهرجون شریفهخواهرجون شریفه، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره

خاطرات عفیفه بانو

سلام.مامان یه فرشته پاک، که میخواد خاطرات دختر کوچولوش جاودانه بشه

یک ماهه شدنت مبارک

1392/11/3 22:55
نویسنده : مامان عفیفه
1,027 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل مامان . یک ماهه شدنت مبارک خانومی قشنگم

توی این یکماه کلی باهم بیرون رفتیم ؛ خوابیدیم؛ بیدار شدیم و خلاصه کلی بهمون خوش گذشت . این یکماه شما آروم بودی. توی خواب میخندیدی . گاهی وقتا هم لب میچیدی و جیغ و داد راه مینداختی . ازهمون اون اونقه میگفتی و من عاشق صدای قشنگتم . 8 روزه بودی که نافت افتاد و راحت شدیم . مادر جون بردنت حموم .توی این یک ماه شکرخدا مریض نشدی . وزنت هم خوب بود . قدت هم یک سانت بلند شده بود . وقتی بیدار بودی یکسره شیر میخوردی .

16 روزه بودی اولین بار بردمت حموم . خیلی احساس خوبی داشتم . اینم عکست بعد حمام

بعد حموم

خوابت خیلی کم بود . شبا تا نصف شب بیدار بودی . این عکس رو نصف شب ازت گرفتم . انگار اصلا خوابت نمیاد !!!

نیمه شب

اما شکر خدا خیلی گریه نمیکردی .

کارهای بامزه ایی میکردی .مثل این عکس :

دو دو

لباسای عروسکای عمه جون اندازه ات بودن . ببین پوشیدی چه خوشگل شدی . راحت هم خوابیدی

عروسک

 

اینجا هم لباسای خرسی رو ازتنش درآوردی خودت پوشیدی . شبیه پسرا شدی !!!

لباس خرسی

اینجا هم خوش اخلاقی و یه کوچولو میخندی . عاشق این عکستم

زیبا

اینجا هم حسابی خوابت میاد . شب بخیر کوچولو

لا لا

اینم خاطرات این یک ماهه .

یک ماه دیگه واکسن داری . خدا کنه خیلی اذیت نشی قشنگ من

میبوسمت شیرینم ...

تجربه ی من در ادامه مطلب

بعد از اینکه نافش افتاد ؛ ردش عفونت کرده بود . دو روز عسل گذاشتم بدون الکل و داروی دیگه خوب خوب شد .(البته از طبیعی بودن عسل مطمئن بشین بعد استفاده کنین .)

پسندها (1)

نظرات (0)