عفیفه خانومیعفیفه خانومی، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره
داداش علیداداش علی، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 20 روز سن داره
خواهرجون شریفهخواهرجون شریفه، تا این لحظه: 4 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره

خاطرات عفیفه بانو

سلام.مامان یه فرشته پاک، که میخواد خاطرات دختر کوچولوش جاودانه بشه

بانوی پنج ساله من

سلام عزیز قلبم پاره تنم جگرگوشه ام   بازهم دوم شوال ، و سالگرد بهترین روز عمر من.روزی که نام مقدس مادر را برمن نهادند و  عزیز معصومی را در آغوش من به ودیعه سپردند که شد تمام زندگی من.بانوی کوچکی که امروز چهارمین بهار عمرش را به اتمام میرساند. دخترکی که حالا شده کمک حال مادر، غمخوار پدر ،و مادرکوچک برادر. از چه برایت بگویم زیبای من از مادری هایت برای برادر کوچکت از دلبری هایت برای پدرت یا از دلسوزی هایت برای من... نازنینم امروز دیگر نیاز نداری کسی غذا دردهانت بگذارد لباست را عوض کند اتاقت را مرتب کند یا حتی گوشزد کند که کارهای شخصیت عقب نیفتد   شده ای بانوی تمام عیار شده ای عفیفه ...
27 خرداد 1397

بانوی قدکشیده

سلام بانو کوچولوی من فدای مهربونیات که بی حد داداشی رو دوست داری دیشب داداش خیلی بهانه گیری کرد.تا صبح سه چهار مرتبه بیدارکرد.وقتی میگفتم علی ساکت،آبجی بیدارمیشه،میگفتی اشکال نداره بعدشم میخوابیدی ان شاءالله تا آخر همینطور مهربون بمونین
31 فروردين 1397

سال ۹۷

سلام گل دخترمن امسال هم شروع شد ماهم.بخاطر نق زدن های داداشی موندیم خونه و سفر نرفتیم اما مهمون داشتیم و خیلی خوش گذشت بهمون الانم عزیز جونی و آقاجون توی راهن دارن میان   اما از خودت بخوام بگم: خانوم و مهربون  نسبت به سنت منظم و.مرتب خودت کارای شخصی تو انجام میدی شبا هم بدون قصه گفتن گاهی خودت میری توی اتاقت و میخوابی حروف الفبا روتقریبا کامل بلدی هم بخونی هم بنویسی کلمات ساده رو هم مینویسی و.میخونی اعداد رو تا ۱۰ میشناسی.جمع و تفریق های ساده رو هم بلدی نقاشیتم که بی نظیره تازگی کاردستی هم درست میکنی.با کاغذ رنگی خونه و درخت و.گل و.... در میاری میچسبونی روی جعبه های شیرینی با داداشی ه...
8 فروردين 1397

خانوم کوچولو

سلام خانوم کوچولوی خونه.بانوی قد کشیده من دختر۴،۵ ساله من،کلی براخودت خانوم شده.کارای شخصی تو خودت انجام میدی.تازدن لباسات،مرتب کردن اتاقت،پوشیدن لباس،حتی توی کارای خونه مثل جمع کردن سفره و شستن ظرفها هم گاهی کمک میکنی. نقاشی کردنت خیلی عالی شده.گاهی من باورم نمیشه خودت کشیده باشی.تازگیها هم رفتی تو فاز مشق نوشتن.بس که کتاب و دفتر دست من میبنی،همش میخوای بنویسی.هرجا کلمه جدیدمیبینی، از روش مینویسی.بیشتر حروف الفبا رو.میشناسی و کلمات ساده رو.میتونی بخونی.بعضی کلمات رو هم میتونی بنویسی.تازگی هم یاد گرفتی با گوشی من تایپ کنی و.کلماتی مثل مامان،بابا،داداش،علی،عفیفه،مادر،مار،آب،و کلی چیزای دیگه رو بنویسی وراحت بخونی  توی تلویزیون،سر...
19 بهمن 1396

چهارسالگیت مبارک بانوی کوچک...

سلام دخترک قد کشیده من امروز،نوزدهم مرداد۹۶،اولین میوه زندگی ما،چهارساله شد. امسال،تولدت،درهیاهوی کارهایمان،کمی کمرنگ شد.اما جابجایی و انتقال ما به خراسان،بهترین هدیه تولدت بود که از دستان امام رئوف علیه السلام، گرفتی و گرفتیم. اما امروز صبح که چشمان نازت راگشودی،بعدازصبحانه،آماده شدیم به سمت آنجا که عاشقش هستی.آنجایی که ساعتها آرام میمانی وسرگرم بازی میشوی. تورابه حرم امام مهربانیها بردم.چشمانت از شادی زیارت برق میزد.آنجا دم گوشت زمزمه کردم که امروز چهارساله میشوی... بعدازنمازظهر،به بازار رفتیم وبه انتخاب خودت،اسباب بازوبستنی خریدی.درراه برگشت،هوس کباب کردی ومن،شما وعلی را مهمان یک کباب ناب کردم.شماهم بااشتهایی وصف ناشدنی،...
19 مرداد 1396

نظم

سلام گل یاسمن من توی این مطلب میخوام یه تجربه و البته یه نکته برات بنویسم. من خیلی برام مهمه که هرچیزی سرجاش باشه.حتی اسباب بازیهای شما.نه اینکه حساس باشم یا خدایی نکرده وسواس،ولی نظم توی چیدمان وسایل و... برام مهمه چندشب پیش بخاطر طوفان و بارندگی شدید و البته سرمای غیرمنتظره من و بابایی داشتیم نماز میخوندیم که برقا قطع شد.ماهم دوباره پناه بردیم به بخاری و چراغ نفتی.اما از جایی که خدا لطف کرده و خونه ای اندازه دریا بهمون داده بخاری کوچیک ما جوابگو نبود و درحال قندیل بستن بودیم. یک ساعتی رو با همون اوضاع سپری کردیم تا اینکه بابایی گفتن آماده بشین بریم بم اینطوری تا صبح یخ میزنیم. خلاصه منم توی تاریکی شروع کردم به حاضر کردن شما و برداشتن...
23 اسفند 1393