کوه های آب و برق
سلام پری سیمای من دیروز عصر زندایی بابایی پیام دادن شب میایم دنبالتون بریم گردش . زود شام درست کردیم . ساعتای 6 بود اومدن دنبالمون . رفتیم دور زدیم . شب هم رفتیم همونجا خوابیدیم . عصر روز بعد عزیز زنگ زدن بیاین کوه های آب و برق ما هم میایم . آماده شدیم رفتیم . اینم حسین و سجاد وسیله بدست بااشتها بیسکوئیت نوش جان میکنی اینم شما با دایی حسن و پدر جون اینجا هم نشستی روی سقف ماشین دایی . مواظب باش نیفتی زیبا اینم دایی و پسرا . تا چند وقت دیگه انشاالله دخترشونم بدنیا میاد اینم طبیعت کوه حسین و سجاد رفتن بالای این کوه ترقه زدن . کلی به همه مون خوش گذشت . شبش هم رفتیم خونه دایی ...
نویسنده :
مامان عفیفه
12:13