پایان جشن ها
سلام عزیزک دلم امروز13 خردادو5 شعبان . اعیاد شعبانیه رو به همه دوستای گلم تبریک میگم اما دیشب آخرین شب جشن های پدر جون بود . جمعیتی بی سابقه اومده بودن . خونه دو تاهمسایه هم مملو از جمعیت شده بود . اما شب های قبل هم دست کمی از شب آخر نداشت . شما هم توی جشن با ذوق وشوق دست میزدی و بعضیا ازت عکس میگرفتن . اما دیشب آخرش حسابی خوابت گرفته بود و گریه میکردی . منم هر کاری میکردم آروم نمیشدی . تا اینکه بالاخره ساعت یک و نیم که مهمونا رفتن اومدیم خونه شما خوبیدی و تا الانکه ساعت 10.36دقیقه است همچنان خوابی . اینم چند تا عکس از شبای جشن . البته با اعمال شاقه ازت عکس گرفتم این مال شب دوم . فدای دست زدنت نفسم شب سوم باح...
نویسنده :
مامان عفیفه
10:48